نقدی بر نمایشهای اجراشده در نهمین جشنواره تئاتر استانی قشم
نگاهی به نمایش «خلیج خونین»
امید الماسی نیا؛ انتخاب یک متن علاوه بر اتکا بر علتهای نمایشی و جذب کننده، قطعاً برآمده از نوعی کشش موضوعی و رویدادهای زمانی و جغرافیایی است. یک متن – هر متنی- پیامی است به دنیای بیرون، پس می بایستی با زمانه و موضوعات جاری و با اتکا بر عناصر نمایشی راه ارتباط خود را با مخاطب پیدا کند. اینجاست که فرم اجرا نقش بسزایی در ارتباط میان متن و مخاطب ایفا می کند. یکی از بدترین خطاهای متداول در تئاتر انتخاب متونی است که توسط گره اجرایی بدون هیچگونه ایده و صرفا در قالب شیوهای سنتی و منسوخ شده تئاتری روی صحنه اجرا می گردد. بله به همین سادگی، تلاش برای به صحنه بردن کلماتی که صرفا ادا می شود و ادای آن هم در نحوه بیان امروزی نمی گنجد. اصلاً مهم نیست که اثری به صحنه برود یا نه ، مسئله اصلی این است که هر اثری با هر کیفیتی روی صحنه مبدل به خوراک فکری برای مخاطب نشود .این غلط است که هر اثری به مخاطب عرضه شود و عنوان تئاتر را نیز یدک بکشد.معمولاً روایتهای سالهای جنگ تحمیلی را از نگاه مردان خوانده و شنیدهایم و جنگ را بیشتر رویدادی مردانه میدانیم ولی نمیتوان حضور مهم و مؤثر زنان را در جنگ نادیده گرفت. چه زنانی که با ازخودگذشتگی شرایط را برای حضور فرزندان یا همسرشان در جبهههای جنگ فراهم کردند و چه آنانی که در قالب گروههای داوطلب در پشت جبهه یا در خود جبهه به امداد و کمک به رزمندگان پرداختند.
نمایش «خلیج خونین» نوشته غلام رنجبر به کارگردانی نرگس پور گیوی نمایشی است که تلاش میکند با اشاره به حادثه شلیک به هواپیمای مسافربری پرواز شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر کهاز بندرعباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ در خلال (جنگ ایران و عراق (بپردازد. اما از زوایه نگاه مادری که فرزندی را در جنگ از دست داده و حال برای نجات فرزند کوچکترش تلاش می کند تا او را نجات دهد، که در این میان با لنجی برخورد می کنند و خود راتنها با مردی کر و لال می یابند و حال در این کشمکش میان مرگ و زندگی خرد روایت های از انچه که بر آنها گذشته را می بینیم و در نهایت عروسکی سوخته که جز اشیاء بازمانده وسائل مسافران پرواز 655 ، نجات و پایان ماجرا ...
حال سوال اینجاست ما با چه روایتی سر و کار داریم آیا روایت مادری رنج کشیده که حاضرست هر کاری انجام دهد که فرزندش را از دست ندهد ، یا روایت حادثه پرواز 655 ، سوال اینجاست قصه نمایش خلیج خونین وام دار چیست ؟ ما با چه اثری روبه رو هستیم اثری سمبلیک یا اثری رائالیستی است که صرفا بازگو کننده بخشی از جنگ است؟
شایان ذکر است نویسنده سعی دارد دغدغه زنی را به تصویر بکشد که قصد دارد فرزند دیگرش را از جنگ نجات دهد که اگر نگاه سمبولیکی به جنگ داشت می توانست اثری روان تر و به مراتب قابل قبول تر ارائه دهد.
البته بهرغم کاستیهایی که به آنها اشاره شد، انتخاب سوژه و تلاش برای نمایشی کردن روایت تلخ جنگ در قاب صحنه از سوی نویسنده، قابل ارزش و توجه است. کارگردان نیز در این راستا تلاشی مؤثر داشت اما هدایت بازیگران ، فضاسازی و طراحی صحنه نمایش که می بایستی در خدمت اجرا باشد و کارگردانی که می بایستی در ایجاد هماهنگی بین عناصر مختلف اجرا نقش کلیدی ایفا نماید ، به شدت ضعیف و نیاز به تجدید نظر دارد . اینجاست که عدم استفاده از ایده های نمایشی ، عدم شناخت عناصر اجرای تئاتری و سایر عوامل اجرای نمایان می شود و همین امر باعث می شود تا این نمایش تبدیل به یک اثر ضعیف و در عین حال کلیشه ای و تکراری گردد.
درنهایت گروه نمایش «خلیج خونین» ضمن احترام به زحمات عوامل گروه کندوره، اجرایی ضعیف و ساده داشت اما توجه و تلاش آنها برای به تصویر کشیدن بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران، قابل ارزش و ستایش است.